وبلاگ من! با لبخند وارد شوید حتی زورکی:دی
بچه که بودیم، روی لواشکو کامل می لیسیدیم تا اگه کسی بهمون گفت به منم بده بهش بگیم دهنیه… ما همچین نسلی هستیم ! :)))) ............................................................ والا ما بچه بودی ماون خانوم مجریه که خیلی مهربون بود (خانم رضایی) میگفت:شما ،....ما هم میگفتیم " ما ؟ ......میگفت آره شما دوست عزیزم پاشو برو یه کم عقب تر بشین ما هم که از ترس این که کارتون پخش نکنه پا میشدشم میرفتیم عقب تر میشستیم - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - توي تاکسي اگه کنارت يه دختر نشسته وقتي که خواستين پياده بشين بهش بگين مگه نمياي ؟ - - - - - - - - - - - - -- - - - - - - - - یه زمان از امتحانات که بر میگشتیم ، مامانمون میپرسید : چند میشیی ؟؟؟ ................................................................... یه روز امتحان رانندگی داشتم یه سرهنگ خیلی خشک باهام بعد کلی این ور و اون ور بهم گفت: ماشینو نگه دار برو عقب منم ماشینو نگه داشتم در ماشینو وا کردم رفتم صندلی عقب نشستم..... شوماخر: ........................................................ داشتم تو خيابون با آرامش راه ميرفتم، يهو يادم اومد اعصاب ندارم -------------------------------------------------------------- البته ما مینوشتیم این خر به فروش می رسد
=============================================== خوب دیگه خسته شدم دیشب ساعت 8 خوابیدم امروز ساعتِ 6 بیدار شدم از دو ساعت پیش میخواستم درس بخونم ولی دوساعته که لپ تاپو گذاشتم تو کتابم جال ابنه که دلم نمیاد پوزیشنمو تغییر بدم خوب دیگه بااااااااااااااااااااای
نظرات شما عزیزان: کلبه من
![]() ساعت17:02---6 شهريور 1391
جالب بود. حالا پوزیشنت رو عوض کردی بالاخره یا نه.؟؟؟؟
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||||
![]() |